تهمت و افتراء؛
انسان موجودی اجتماعی است و زندگی مردم در اجتماع و در کنار یکدیگر نیازمند قوانینی است که روابط بین افراد را تنظیم و از به وجود آمدن آشوب و بروز انواعِ آفاتِ رفتاری جلوگیری میکند. قرآن کریم به عنوان برنامهای جامع و کامل، این برنامهریزی را در اختیار مسلمانان قرار داده و با امر بر انجام برخی امور و نهی از برخی دیگر نظامی ایدهآل برای انسان بنا نهاده است. قرآن انسان را به دوست داشتن و محبّت به همدیگر، به همکاری و تعاون، به همدلی و هم زیستی و به زیبا زندگی کردن امر میکند. و از دشمنی و کینهتوزی، آزار و اذیّت همدیگر نهی فرموده است. انسان موجود عزیزی است که لیاقت بهترینها را دارد، مدّت کوتاهی که در این عالم به سر میبرد شایستگی زندگی مملو از آرامش و سعادت را داراست. پس چرا با بروز برخی رفتارهای نابهنجار موجب سلب آرامش همدیگر شده و زندگی را به کام هم تلخ میکنند در حالیکه می توانند با کمک همدیگر و با همدلی و محبّت به هم، بهشت کوچکی در دنیا بسازند.
افعالی هستند که اثرات مثبتی بر شخص و کلّ جامعه گذاشته و دلها را به هم پیوند میزنند، کردارهایی که خداوند ما را بر انجام آنها تشویق کرده و وجدان نیز آن را تصدیق میکند. افعالی همچون احترام، صداقت، دلسوزی، همکاری و تعاون و محبت به همدیگر و... که در پرتو آنها جامعهای سرشار از آرامش پدید میآید. در مقابل چنین رفتارهایی، افعالی زشت و مخرّب وجود دارند که نتیجهای جز تخریب شخصیّت انسان و درهم ریختن نهاد خانوادهها و نهایتاً جامعه ندارند. افعالی زشت مانند سخن چینی، غیبت، تهمت و افتراء، بدزبانی، سوءظن و ... که خداوند نیز آنها را به شدّت نکوهش میکند. افعالی که انسانیّت از آن بیزاری کرده و پاکان را از درون تخریب میکند.
یکی از زشتترین این افعال تهمت و افتراء به افراد پاکسیرت میباشد. اگر مردم به واقعیّت چنین افعالی پی برده و تأثیرات منفی و مخرّب آن را بر جامعه مدّنظر قرار دهند، هر انسانی که ذرّهای وجدان و انسانیّت در دل داشته باشد، دست و زبان خود را به چنین اعمال زشتی آلوده نمیکند. حتّی اگر نهی شرعی آن را نیز در نظر نگیرد و به کیفر و عقاب اخروی ایمان نداشته باشد و تنها ذرّهای از انسانیّت در وجودش نهادینه شده باشد، هرگز به تخریب شخصیّت و بر باددادن آبروی انسانی دست نمییازد، چرا که حدّاقل به این فکر میکند که خودش نیز یک انسان است و انسان مخلوقی عزیز و قابل تقدیر است، پس میتوان گفت کسی که انسانیّت انسان را نادیده بگیرد و بیرحمانه حیثیت و آبروی نیکسیرتان را با تیرهای سمّیاش نشانه بگیرد، در واقع اوست که از انسانیت بویی نبرده است. (هرچند که برای یک مسلمان در انجام و عدم انجام هرکاری اولویّت اوّل، قصد و نیّت آن میباشد که تنها در جهت رضایت خداوند باشد.)
بهتان و افتراء:
توهین از ریشه «وهن» به معنای سست گردانیدن میباشد و در اصطلاح عبارت است از نسبت دادن عیب و خیانت و رفتاری نامناسب به دروغ و از روی عمد به شخصی که مصداق آن نیست. به یقین می توان گفت که بهتان از بدترین جنایتهاست، چرا که جنایتکار جان شخص را میگیرد و مفتری و تهمت زن آبرو و حیثیت چندین سالهی فرد را بر بالای چوبهی دار برده و لکّهی ننگی بر پیشانیاش چسبانده و بدنامش میگرداند. تهمت وافتراء مانند نقل و شکلات بین عامّهی مردم نقل قول شده و پخش میگردد طوری که هر روز و هر ساعت شخص را زنده زنده از بین میبرد. چرا که نزد انسانهای شریف و پاکسیرت، مرگ تدریجی شخصیّت بسیار بدتر از مرگ جسمانی میباشد.
متأسفانه در جامعهی ما که به جامعهی اسلامی شناخته شده است، اهانت و حرمتشکنی و برباد دادن حیثیت افراد به وفور دیده میشود. چه بسا افراد بیماردلی که راحت و بمانند آبِ خوردن با برچسبهای ناروا و زشت، آبرو و شخصیّت مسلمانان را نشانه میگیرند.
تهمت و افتراء از اعمال زشتی است که با چسباندن عیب و نقصی به دروغ و با قصد اهانت به شخصی که مبرّی از آن عیب است، شخصیّت و آبرویش را به کام مرگ میبرد. به همین خاطر خداوند در قرآن کریم به شدّت از آن نهی کرده و فرموده است:
(إِنَّ الَّذیِنَ یَرموُنَ ا لمُحصَنَاتِ الغَافِلاتِ المُؤمِنَاتِ لُعِنُوا فِی الدُّنیَا وَ الآخِرَةِ وَ لَهُم عَذَابٌ عَظیِمٌ). (النور/23)
«بیگمان، کسانی که به زنان پاکدامن بیخبر (از همه جا) و با ایمان نسبت زنا میزنند، در دنیا و آخرت لعنت شدهاند، و برای آنها عذابی سخت خواهد بود.»
تهمت بسیفجیع تر و زشتتر از غیبت میباشد، چرا که غیبت در مورد شخصی که مرتکب عمل نادرستی شده است، میباشد. امّا تهمت در مورد شخصی است که پاک و بدور از چنان عملی است. مؤمن نباید از وهم و خیالی که هیچ اساس و صحّتی ندارد پیروی کند، چرا که گمان بد بدون علم نسبت به افراد از گناهان بوده که باید از آن اجتناب ورزید.
(وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا). (الاسراء/36)
«و چیزی را که برآن علم نداری دنبال مکن، زیرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد.»
گاهی تنها از روی شک و گمان چنان تهمتهای ناروایی زده میشود که آدم از انسان بودن افترا زننده به شک میافتد، که چگونه جرأت می کند تنها بر اساس سوء ظنّی نادرست و بدون آگاهی و اطمینان هم قضاوت کند و هم حکم صادر و نیز آن را اجرا نماید؟! حتّی بدون اینکه جهت دفاع به قربانی کوچکترین فرصتی داده شود، آبرو و حیثیتش بدار آویخته میشود.
بدتر از آن زمانی است که فرد مفتری به پاکی و بیگناهی شخص کاملاً آگاه است؛ با این حال از روی کینه و غرض او را از دام تهمتهای ناروای خود در امان نمیدارد. فجیع تر و بدتر از آن، زمانی است که مفتری خود مرتکب اعمال زشتی شده و جهت پوشاندن عیوب خود و نجات از آن، دیگری را به گناه نکرده متّهم میگرداند.
این در حالی است که اسلام به ما می آموزد نه تنها از گمان بد نسبت به مؤمنان بپرهیزیم، بلکه آن را به حسن ظن تبدیل کرده و با آوردن دلایل مختلف، از اشاعهی اقوال نادرست جلوگیری و مانع از بین رفتن آبروی مؤمنی گردیم.
قرآن کریم از تهمت و افتراء به عنوان عملی زشت و ناپسند یاد میکند و کسی که مرتکب آن میگردد، شخصی گنهکار، زیانکار، فاسق، ستمگر و ظالم می داند و به شدّت آن را نکوهش میکند.
(وَالَّذِينَ يُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَيْرِ مَا اكْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِينًا). (الاحزاب/58)
«و کسانی که مردان و زنان مؤمن را بیآنکه مرتکب (عمل زشتی) شده باشند آزار می رسانند، قطعاً تهمت و گناهی آشکار به گردن گرفتهاند.»
(إذ تَلَقَّونَهُ بِاَلسِنَتِکُم وَ تَقُولُونَ بِأَفوَاهِکُم مَا لَیسَ لَکُم بِهِ عِلمٌ وَ تَحسَبُونَهُ هَیِّنَاً وَ عِندَاللهِ عَظیِمٌ). (النور/15)
«آنگاه که آن (بهتان) را از زبان یکدیگر میگرفتید و با زبانهای خود چیزی را که بدان علم نداشتید، میگفتید و میپنداشتید که کاری سهل و ساده است با اینکه آن (امر) نزد خدا بس بزرگ بود.»
(وَالَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِينَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ). (النور/4)
«و کسانی که نسبت زنا به زنان شوهردار میدهند، سپس چهار گواه نمیآورند، هشتاد تازیانه به آنان بزنید، و هیچگاه شهادتی از آنها نپذیرید و اینانند که خود فاسقند.»
(وَمَن يَكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْمًا ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئًا فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِينًا). (النساء/112)
«و هر کس خطا یا گناهی مرتکب شود، سپس آن را به بیگناهی نسبت دهد، قطعاً بهتان و گناه آشکاری بر دوش کشیده است.»
تهمت و افتراء از رذایل اخلاقی است که آثار مخرّبی بر شخص میگذارد و موجب منزوی شدن و طرد شخص از جامعه میگردد، در واقع مفتری جهت حفظ حضور خود در جامعه، با حذف دیگری، به خیال خود موانع را از سر راه برمیدارد.
در اسلام مؤمن آینه مؤمن به شمار میرود، آیا تا به حال دیدهاید که آینه تهمت یا دروغی را به کسی نسبت داده و آن را برای دیگران بازگو کند؟ یا حتّی عیب موجود در شخص را به گوش دیگران برساند؟ حال فردی که عیبی را به خواهر و برادر مؤمنش نسبت داده و آن را در جامعه انعکاس میدهد، چگونه خود را مؤمن و آینهی خواهر و برادر مسلمانش میداند؟
اگر هر کدام از ما به درون خود مراجعه کرده و در پی رفع عیوب خود باشیم، به مرور به جامعهای ایدهآل خواهیم رسید، امّا متأسّفانه بیشتر ما عیوب خود را فراموش کرده و با زیر ذرّهبین بردن دیگران در پی برملا کردن عیوبشان هستیم.
آیا تهمت و افتراء تنها به یک شخص زیان میرساند؟
در واقع خیر، در اثر چنین رفتار نامناسبی تنها به یک نفر آسیب نمیرسد، بلکه خانواده و خانوادهها و در نهایت کلّ جامعه مورد ضرب و شتم آثار مخرّب آن قرار میگیرند.
تهمت کار ناجوانمردانهای است که نظام و عدالت اجتماعی را بر هم میزند، که در پی آن گنهکاری تبرئه و بیگناهی گرفتار میشود.
در اثر تهمت و افتراء و نسبت دادن صفتی ناشایست هرچند به دروغ، به شخصی که محبوب جامعه بوده و شخصیّت و رفتار وی مورد پسند مردم میباشد، هم محبوبیّت وی را از بین برده و هم اینکه مردم نسبت به صداقت و درستی و سلامت رفتارهای وی به شک میافتند. وممکن است اعتماد و اطمینان به دیگران در جامعه از بین برود. بدین ترتیب موجب سلب اعتماد در کلّ جامعه شده و مردم به جای اعتماد و دوستی و صداقت نسبت به هم بدبین شده و اعتماد از بین میرود.
سرعتی که در اشاعه اخبار دروغین و موهن وجود دارد در تکذیب آن و خبر صدق چنین سرعتی مشهود نیست و همچنین آثار مخرّبی که یک شایعه دروغ بر جای میگذارد، تکذیب آن شایعه با چندین سند و دلیل و برهان نیز آثار مخرّبش را جبران نمیکند. در نتیجه ممکن است بر اثر یک سهلانگاری و تهمتی هرچند کوچک و سطحی، آبرو و حیثیت یک مسلمان، صداقت و سلامتی یک رفتار و اعتماد در سطح جامعه از بین برود.
در واقع میتوان گفت تهمت و افتراء مانند پوست کندن از شخص زنده میباشد. چرا که تهمت و افتراء، شخصیّت و حیثیّت فرد را که همچون لباس وی میباشد خرد و پاره کرده و از بین می برد، هرچند که شخص در باطن چنین نباشد، اما ظاهرش را نابود میسازد. چون ترور شخصیّتیِ شخص بسی سختتر و دردآورتر از ترور فیزیکی وی میباشد. کسی که شخصیّت وی ترور شود، همانند کسی است که لباس آبرو و حیثیتش را پاره کرده و پوست از بدنش جدا کنند.
حقیقتاً بهتان گناهی سنگینتر از کوهها و زمین و آسمان و کرات آن است و تنها گناه شرک از آن بزرگتر است و اگر در جامعه رایج شود خطرات زیادی را به دنبال داشته و امنیّت و آرامش و اعتماد را از مردم سلب میکند. در چنین جامعهای بدبینی به اوج خود میرسد و دیگر جایی برای همکاری و همیاری و همدلی وجود نخواهد داشت.
عوامل و زمینههای افتراء:
تحقیر و خوارکردن: دشمنی از مهمترین عوامل افتراء به شمار میرود. مفتری جهت کسب موفّقیّتهای خود و نیل به اهدافش، سعی در کوچک جلوهدادن و خردکردن رقبایش دارد و تنها با اهانت و افتراء به ایشان به مقصودش میرسد.
برتریطلبی و غرور: کسی که خود را برتر از دیگران میداند، جهت کاهش محبوبیّت دیگران در اجتماع دست به تهمت و افتراء میزند، و این گونه دیگران را پایین و خود را بالا میکشد. امّا آیا نزد خداوند نیز چنین است؟
رسیدن به اموال و مناصب دنیوی و خودخواهی و خودپسندی نیز از عوامل مهمّ دیگر تهمت و افتراء هستند. آنچه حائز اهمّیّت است این است که همهی عوامل افتراء به قصد تحقیر و کوچکشمردن و کاهش محبوبیّت دیگران صورت می گیرد.
چرا بهتان به این اسم نام گذاری شده است؟
موقعی که به کسی تهمت وارد میگردد و خبر آن به گوشش میرسد، از نسبتدادن چنان دروغی به وی چنان مبهوت و شگفتزده میشود که هیچگاه انتظار آن را نمیکشید. به همین خاطر تهمت یا بهتان به این اسم نامگذاری شده است که موجب مات و مبهوتشدن فرد میگردد. به صورتی غیرمنتطره فرد را چنان درهم میکوبد و روانش را نابود میسازد که زمین با همهی وسعتش بر وی تنگشده و انگشت به دهان و متحیّر آرزوی مرگ میکند.
مؤمنان واقعی همه اعضای یک پیکرند که از درد یک عضو همه اعضای دیگر به درد میآیند. ایشان هر آنچه برای خود می پسندند برای مؤمنان دیگر نیز میپسندند و هر آنچه برای خود نمیخواهند برای دیگران نیز روا نمیبینند. پس هنگامی که شایعهای به گوش میرسد و تهمتی در مورد کسی گفته میشود، فرد مؤمن در گام اوّل باید حسن ظن داشته و از گمان بد دوری جوید و خبر را تکذیب نماید، سپس با آوردن توجیهاتی فرد را تبرئه و از متّهمکردن وی بپرهیزد و با جلوگیری از گسترش و شایعهپراکنی آن خبر دروغ، آبروی وی را حفظ نماید و این وظیفهی انسانی و شرعی هر مسلمانی است که در جهت حفظ آبروی انسانها کوشا باشد. چرا که انسان موجودی شریف و محترم است و آبرویش همچون جان و خونش محترم. حریم مؤمن حریم خداست که دسترسی به آن راحت نیست، به همین خاطر خداوند هتک حرمت مؤمنان را به شدّت نکوهش کرده و میفرماید: چرا موقع شنیدن شایعهای، گمان خیر نبردند و نگفتند که ما حق نداریم که چنین حرفی بزنیم.
(لَّوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَٰذَا إِفْكٌ مُّبِينٌ). (النور/12)
«چرا هنگامی که آن (بهتان) را شنیدید، مردان و زنان مؤمن گمان نیک به خود نبردند و نگفتند: این بهتانی آشکار است؟»
نویسنده:
نظرات